انسان بايد خصوصيات و كمالات جديدي را اكتساب نموده و يك سلسله خصوصيات و معيارها را از دست بدهد تا متناسب با آن عوالم شده و وارد آن عوالم گردد. آري روح با انقطاع از بدن مادي، روي به عالم اصلي خود ميآورد ولي اين بدان معني نيست كه روح با انقطاع از بدن بلافاصله در عالم قرب و موطن اصلي خود وارد ميگردد، بلكه روح بعد از انقطاع از بدن، در حركت صعودي و برگشت به عالمي بالاتر از عالم ماده وارد ميگردد كه از عوالم برزخ است و بعد از طي برزخها بايد عوالم و منازل را طي نموده تا به قرب اصلي و بهشت برسد.
همانطوري كه روح انسان در تنزلات خود از عالم بالا تا جايگرفتن در بدن، به ترتيب و حساب شده تنزل نموده است، در برگشت و تكامل و تعالي هم باز به ترتيب و حساب شده پيش ميرود و همه منازلي را كه در تنزل خود طي نموده است در برگشت و صعود هم بايد طي كند.
اول وارد برزخ ميشود و سپس وارد حشر ميگردد و مواقف و منازل حشر را طي ميكند و ميزان و حساب و صراط را پشت سر ميگذارد و بعد از عبور از اين عوالم، به بهشت و عالم قرب و لقاء ميرسد كه هر كدام از اينها، نظام و عالم خاصي است و با ورود به هر كدام از اين عوالم سرفصل جديدي از تحول و تكامل را شروع نموده و وارد نظام جديدي شده و نقائص را كنار زده و كمالات جديدي را كسب ميكند. اين عوالم، مثل مكانهاي مادي نيست، بلكه هر كدام نظام خاص معنوي است كه روح بايد با آنها يگانه شود. مثل اينكه انسان اگر در دنيا وارد عالَم صداقت ميشود، در واقع وارد مكان خاصي نشده، بلكه روح او، كمالاتي پيدا كرده است كه براساس آن كمالات، مناسب رسيدن به عالم صدق و راستي ميگردد و از ظلمات كذب آزاد ميشود. انسان در هر عالمي از عوالم به مرتبهاي از مراتب وجودي و ذاتي خود ميرسد و در نهايت هم به چهره واقعي خود كه قبل از تنزل داشت نايل ميشود و روحِ منسوب به خدا ميگردد. پس تكامل روح در عالم قيامت به معني رفع حجاب، قابل قبول است، ولي تکامل به اين معني كه انسان در قيامت هم بتواند ارادههاي جديدي بكند و شخصيت خود را تغيير دهد، ديگر ممکن نيست و اين است كه حضرت علي فرمودند:
«وَ اِنَّ اَلْيَوْم عَمَلٌ وَ لا حسابَ وَ غَداً حسابٌ وَ لا عَمَلَ»؛
امروز روز عمل است و روز حساب نيست و فردا روز حساب است و امکان عمل نيست.
ديگر در آن دنيا فرصت عمل و ارادهاي جديد وجود ندارد ولي به مرور با چهرههاي اعمال و نيات و عقايد خود هر چه بيشتر روبهرو ميشود.
مرگ، يا تحول بزرگ تكاملي
طبق آنچه گفته شد؛ مرگ و انقطاعِ روح از عالم ماده و برگشت به عوالم بالاتر، به جاي خود يك تحول بزرگ تكاملي است و يك سرفصل خاصي است در حركت كلي انسان. يعني روح انسان در هركدام از عوالم «برزخ» و «حشر» و غيره چهره جديدي يافته و قدم بزرگي در تكامل برميدارد.
انسانهايي كه به طرف خدا در صراط مستقيم عبوديت هستند در حشر و مواقفِ آن مشمول تزكيه حضرت حق بوده و خداوند آنان را از ناپاكيها، پاك ميگرداند و از آنچه روي چهره اصلي آنان را گرفته تطهير مينمايد ولي آناني كه در صراط عبوديت نيستند، از اين تزكيه الهي محروم خواهند بود.
قرآن در اين رابطه ميفرمايد:
«اِنَّ الَّذينَ يَشْتَروُنَ بِعَهْدِاللهِ وَ اَيْمانِهِمْ ثَمَناً قَليلاً اُولئِكَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِي الْاخِرَةِ وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللهُ وَ لا يَنْظُرُ اِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيمَةِ وَ لا يُزَكِّيْهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ اَليمٌ»
آنهايي كه عهد و پيمان خدا و سوگندهاي خود را به بهاي كمي بفروشند، حَظّ و نصيبي براي آنان در آخرت از سعادتهاي اخروي نيست و خداي متعال در روز قيامت با آنها تكلم نميكند و به نظر رحمت به آنها ننگرد و آنها را پاك نميگرداند و براي آنهاست عذاب دردناك.
تزكيه خدا که در آيه به آن اشاره ميفرمايد؛ همان تكميل روح انسان است و اينكه آن تزکيه، روح را تا بهشت و تا لقاء الهي سير ميدهد، و آنهايي كه در دنيا از بندگي خدا خود را محروم كردهاند عملاً از آن سير و تزكيه و تطهير محروم هستند.
مبناي حرکت در عوالم اُخروي
انسانهاي مؤمن در دنيا با ترك محرمات و انجام فرائض و با بندگي خدا، بهسوي خدا سير ميكنند و در قيامت سير انسانها به پشت سر گذاردن عوالم برزخ و حشر و صراط است. يعني در واقع طريق حركت در عوالم اخروي بر اساس طريق حركت دنيوي است. پس اگر در دنيا مسير انسان به سوي توحيد و طريق اليالله نباشد، هيچ وقت نميتواند بعد از ورود به برزخ در طريقي كه به سوي خداي متعال پيش ميرود، قرار گيرد. يعني ورود به طريق اليالله در نظام برزخي، آمادگي و بافت خاصِ روحي را ميخواهد كه در اثر پيمودن طريق عبودي در دنيا بهدست ميآيد.
بنا به فرمايش امام خميني«رحمةاللهعليه»:
«عبور از منازل حواسّ و تخيلات و تعقلات، و گذر از سراي فريب به سوي غايتالغايات و رسيدن به نفي عيني و علميِ صفات و رسوم و جهات، ممكن نيست مگر پس از پيمودن تدريجي مراحل وسط، از برزخهاي سافل و عالي تا عالم آخرت».
قرآن ميفرمايد:
«فَاَمَّاالَّذينَ امَنُوا بِاللهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ في رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ يَهْدِيهِمْ اِلَيْهِ صِراطاً مُسْتَقِيماً».
آنان كه به خدا ايمان آورده و به ريسمان هدايت او چنگ زدهاند به زودي آنها را در عالمي كه جلوهگاه رحمت و فضل اوست وارد ميكند (بهشتها) و آنها را به صراط مستقيمي كه به سوي او وقرب بيشتر به او و لقاء كاملتر او پيش ميبرد، هدايت مينمايد.
طبق آيه فوق، دنباله راه ايمان و صراط مستقيم دنيوي، در بهشتها نيز همان راه ايمان و صراط مستقيم و صراط اليالله است و اگر انسان در دنيا در صراط مستقيم باشد در عوالم بعدي هم در صراط مستقيم در سير است تا رسيدن به لقاي پروردگار. حضرت امام جعفر صادق ميفرمايند: «إنَّ الصُّورَةَ الاْءنْسَانِيَّةَ هِيَ الطَّرِيقُ الْمُسْتَقِيمُ إلَي كُلِّ خَيْرٍ، وَالْجِسْرُ الْمَمْدُودُ بَيْنَ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ». «صورت ناطقة نفس انساني همان صراط مستقيم است به سوي تمام خيرات، و آن است همان پلي كه در بين بهشت و دوزخ كشيده شده است.» و نيز دنبالة ضلالت و انحراف دنيوي در عوالم بعدي همان راه ضلالت و انحراف است. چنانچه قرآن ميفرمايد:
«اُحْشِرُوا الَّذينَ ظَلَمُوا وَ اَزواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدوُنَ»
در قيامت خطاب ميشود، ظالمين را با همفکران و هر آنچه جز خداي متعال، معبودشان بود، حاضر كنيد و آنها را به راه جهنم هدايت نماييد.
در اين آيه با صراحت از هدايتشدن آنها در اول حشر به راه جهنم و به صراطي كه آنها را به جهنم ميرساند خبر ميدهد و آيه گوياي اين حقيقت است كه دنباله راه ضلالتِ انتخاب شده در دنيا، در عوالم اُخروي، راه ضلالت و در صراط به سوي جهنم خواهد بود. اينها ديگر صلاحيت تكويني اين را كه بعد از مرگ به راه هدايت و ايمان بيفتند، ندارند و نميتوانند در طريقي قرار بگيرند كه طريق كمال و طريق اليالله و طريق شمول غفران الهي است. لذا قرآن ميفرمايد:
«إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِيلِ اللّهِ قَدْ ضَلُّواْ ضَلاَلاً بَعِيدًا* إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَظَلَمُواْ لَمْ يَكُنِ اللّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلاَ لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقاً* إِلاَّ طَرِيقَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللّهِ يَسِيرًا»
احساس عشق...
ما را در سایت احساس عشق دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : donya postihaaa14705 بازدید : 313 تاريخ : شنبه 18 خرداد 1392 ساعت: 20:50